عکس و عکاسی

از عکاسی...

عکس و عکاسی

از عکاسی...

چگونه از چند عکس یک عکس پانوراما بسازیم

چیز جدیدی در مورد عکس های پانوراما یا سراسرنما (Panorama) وجود ندارد، تنها می توان گفت که از همیشه آسان تر است. در این مطلب آموزشی قصد داریم که به نکات مقدماتی عکاسی پانوراما نگاهی انداخته و به شما آموزش دهیم چگونه از صحنه ای که می خواهید عکاسی کنید و بیان راهی ساده که این عکس ها را به هم وصل کرده و یک عکس پانوراما داشته باشید.

 

picu-Panoramic_photography_tips_DCM142-lenzak.shoot_dslr.main_

 

 

امروزه عکاسی پانوراما با کیفیت برای همه ممکن است. با یک دوربین DSLR یا حتی یک دوربین کامپکت معمولی، تنها کافیست که قوانین ابتدایی را رعایت کنید.

در تعداد عکس ها برای ایجاد یک پانوراما محدودیتی وجود ندارد و مجبور نیستید خودتان را تنها به عکاسی از یک بخش منظره محدود کنید. تا زمانی که عکس ها روی هم می افتند یا همپوشانی – overlap دارند، می توانید عکس خود را با دو یا سه ردیف عکس بسازید.

نکته طلایی در عکاسی پانوراما این است که تمامی عکس ها را با یک تنظیمات بگیرید. پس باید چیز ها را به صورت دستی انجام دهید و با نورسنجی دستی (Manual metering) آشنا باشید.

همچنین باید تعادل رنگ سفید (White balance) را دستی تنظیم کنید (اگر با فرمت Raw عکاسی می کنید، بعدا هم می توانید آن ها را یکدست کنید). از لنز های زاویه عریض خودداری کنید، چراکه مشکلاتی را از قبیل تغییر شکل دادن اعمال می کنند که در نرم افزار هم قابل درست کردن نیست.

فاصله کانونی بین ۳۵ تا ۸۰ میلیمتر معمولا جواب می دهد. در حالی که سه پایه ضروری نیست، به شما کمک می کند تا عکس هایتان را بهتر کادربندی کنید.

 

 

picu-Panoramic_photography_tips_DCM142-lenzak.shoot_dslr.step1_

۱
همه چیز را یکدست کنید

از حالت دستی (Manual mode) استفاده کنید تا مطمئن شوید که نوردهی در تمام عکس ها یکسان است. اگر نورسنجی ها فرق داشتند، تنظیمات را میانه در نظر بگیرید. یک عکس تست بگیرید و نگاهی به هیستوگرام بیاندازید. تعادل رنگ سفید (WB) را ۵۶۰۰k تنظیم کرده و حالت فوکوس دستی را انتخاب کنید.

 

 

picu-Panoramic_photography_tips_DCM142-lenzak.shoot_dslr.step2_01_NEW

 

۲
عکس ها را با همپوشانی زیاد بگیرید

همانطور که دوربین روی سه پایه قرار دارد، اولین عکس را از سمت چپ بگیرید و عکاسی را با همپوشانی ۳۰ درصد ادامه دهید و دوباره فوکوس نکنید. اگر لازم است از بالا و پایین هم عکس های بیشتری بگیرید تا از هرآنچه که در عکس خود می خواهید عکاسی کرده باشید.

 

 

picu-Panoramic_photography_tips_DCM142-lenzak.shoot_dslr.step3_
۳
عکس ها را به هم بدوزید

عکس های RAW را به نرم افزار مورد نظر وارد کنید تا تنظیمات مشابه لازم را روی آن ها اعمال کنید. پس از ویرایش عکس ها، فایل های نهایی را به نرم افزار های ساخت پانوراما از قبیل Photomerge، PTGui یا Hugin وارد نمایید و از آن ها یک پانوراما بسازید.

 

 

picu-Panoramic_photography_tips_DCM142-lenzak.shoot_dslr.step4_

 

۴
پانورامای خود را ذخیره کنید

نرم افزار ساخت پانوراما به صورت اتوماتیک یک عکس ترکیب شده نهایی تولید کرده که نیاز است آن را برش یا کراپ کنید (cropping) تا قسمت های خالی را حذف نمایید. بعد از ذخیره عکس پانوراما، کنتراست و اشباع رنگ آن را در فوتوشاپ تنظیم کنید.


منبع : PICU.IR

زندگی در جنگ، مجید سعیدی برنده‌ جایزه لوکاس دوله‌گا شد

 

شامگاه جمعه ۲۷ دی‌ماه ۹۲ مجید سعیدی، عکاس خبری ایرانی، به خاطر مجموعه عکس «زندگی در جنگ» به عنوان برندهٔ سومین جایزهٔ «لوکاس دوله‌گا» معرفی شد. 

 
 
majidsaeidi-france-picu
 

طبق اعلام بنیاد لوکاس دوله‌گا امسال از میان ۱۴۸ مجموعه که نامزد دریافت این جایزه بودند هیات داوران عکس‌های مجید سعیدی، که دنیای دیگری از افغانستان را نشان می‌دهد، به عنوان برندهٔ جایزه اعلام کردند. ریاست هایت داوران امسال را اتریس توپین، سردبیر بخش عکس مجلهٔ «نول ابزرواتور» برعهده داشت. گفتنی‌ست این جایزه جمعه شب در محل شهرداری پاریس به مجید سعیدی اهدا شد. 

 
 
عکس: مجید سعیدی - از مجموعه «زندگی در جنگ»
 
 

    «زندگی در جنگ» عنوان مجموعه عکسی است که مجید سعیدی از چند سال پیش تاکنون با تمرکز بر زندگی مردم افغانستان از پس سال‌ها جنگ و ناآرامی‌های خشونت‌بار ثبت کرده است. این مجموعه تابستان امسال در جشنواره پرپینیان فرانسه هم به نمایش درآمده بود و پیش از آن نیز موفق به کسب جوایزی چون ورلدپرس فتو ۲۰۱۳ و جایزه یونیسف ۲۰۱۰ هم شده بود.  

 
عکس: مجید سعیدی - از مجموعه «زندگی در جنگ»
 
 

   جایزهٔ «لوکاس دوله‌گا» در سال ۲۰۱۱ به یادبود لوکاس دوله‌گا، عکاس خبری فرانسوی آلمانی (۲۰۱۱-۱۹۷۸) که در جریان پوشش تصویری رویدادهای انقلاب تونس جان خود را از دست داد، تاسیس شده و به گفتهٔ دست‌اندکارانش به عکاسان خبری مستقلی اهدا می‌شود که در دفاع از آزادی اطلاع‌رسانی فعال هستند و در این راه تلاش، موضع مستقل و حضور متعهدانه دارند. سازمان گزارشگران بدون مرز، شهرداری پاریس و مجلهٔ پولکا حامیان اصلی این جایزه معرفی شده‌اند که در سال ٢٠١٣ به الیسیو رومینزی(ایتالیا، ۱۹۷۴) برای مجموعه عکس‌هایش از درگیری‌های سوریه اهدا شده بود.

 
 
 

سعیدی در گفت‌وگو با خبرنگاران ضمن اشاره به بازخورد کم عکس‌هایش در ایران می‌گوید: «تمام عکاس‌های دنیا به دنبال جنگ در افغانستان هستند. اما تصمیم گرفتم به دنبال پشت داستان بروم. مردمی که با جنگ زندگی می‌کنند. از آن فاصله گرفتم و داخل زندگی روزمره مردم شدم.»

وی همچنین اشاره کرد مردم و خصوصا زنان افغان به راحتی اجازه نمی‌دهند که از زندگی آن‌ها عکس‌برداری شود.

 

رضا دقتی، دیگر عکاس ایرانی که سال‌ها در افغانستان عکاسی کرده است، در این مراسم حضور داشت. او درباره مجموعه عکس “زندگی در جنگ” سعیدی نکته‌ی برجسته‌ را در عکس‌های سعیدی “نگاه انسانی” او می‌داند.دقتی در ادامه می‌افزاید: «وقتی می‌گوییم عکاسی خبری یا فوتوژورنالیسم، دو کلمه‌ی عکاسی و خبرنگاری را همراه هم داریم. آن چیزی که در کار سعیدی مهم بود، رعایت اصول عکاسی و خبری بودن عکس‌ها بود.». داستان زندگی مردم افغانستان محور اصلی این مجموعه عکس بود.

 

جودیت بنیایر، مدیر بخش انتشارات گزارش‌گران بدون مرز که در هیات داوران حضور داشت می‌گوید: «وقتی ما عکس‌های کاندیداها را بررسی می‌کردیم، نمی‌دانستیم نام عکاس یا ملیت او چیست. تنها معیار ما، عکس بود. سعی کردیم جایزه را به کسی بدهیم که زمان زیادی را در کشوری به سر برده باشد تا بتواند زندگی روزانه مردم را در جنگ درک کند. واقعیتی که در عکس‌ها بود ما را جذب کرد. عکس‌های سعیدی مانند خیلی از عکس‌ها نبود که زمان کوتاهی برای تهیه آن‌ها صرف شده باشد.»

 
 

تفاوت عکس‌های سعیدی با دیگر کاندیداها از نظر بنیایر در این بود که تصویری غیر از تصاویر “کلیشه‌ای” که در رسانه‌ها منتشر می‌شود، ارایه می‌داد. بنیایر در ادامه یادآور می‌شود: «اگرچه جنگ در جریان است اما زندگی ادامه دارد. و این همان چیزی بود که عکس‌های سعیدی به ما نشان می‌داد. این عکس‌ها نگاه ما را که همیشه به جنگ در افغانستان معطوف بود، به سوی مردم و چهره‌ای دیگر از آنان چرخاند.»

 
 

کریستف دولوار، دبیر اول سازمان گزارش‌گران بدون مرز نیز در خصوص این جایزه گفت که این جایزه برای ارج‌گذاری به عکاسی خبری متعهد و تلاش‌گر است که برای تصویر کردن حقیقت روزمره‌ی مردمانی که در مناطق جنگی به گروگان گرفته شده‌اند، راه طولانی پیموده‌اند. وی در پایان تاکید کرد: «گزارش مستند مجید سعیدی، ورای نگاهی کلیشه‌ای به افغانستان، صدا و چهره‌‌ی همه کسانی‌ست که از آن محروم ‌شده‌اند.»انجمن لوکاس دوله‌گا نیز اعلام کرد که در میان ۱۴۸ کاندیدا که به هیات داوران معرفی شده بودند، عکس‌های مجید سعیدی دنیای دیگری را از افغانستان به ما نشان داد.


منبع : http://picu.ir/

عکس زیارتی، لحظه قطعی، حلقه مفقوده

احسان قنبری فرد


عکس زیارتی، لحظه قطعی، حلقه مفقوده



3_Mohammad_baqer__Askarpour 
عکس از: محمد باقر عسکرپور

عکس‌های زیارتی
عکس‌های زیارتی را باید گونه‌ای از عکاسی مستند به شمار آورد. متفاوت با عکس‌های خبری و ژورنالیستی و حتی برخلاف مشابهت انکارناپذیری که در شیوه اجرا با عکاسی خیابانی دارد،  متفاوت با آن‌چه به عنوان عکاسی خیابانی می‌شناسیم. عکاسی زیارتی با وجود وجه اسنادی انکارناپذیرش، سویه‌ای به شدت حسیک دارد. عکاس زیارتی، مصداق کامل گفته فریمن پترسون است که نه تنها آن‌چه روبروی لنز دوربینش قرار دارد، که خود را نیز به شکلی تمام و کمال در تصویر عکاسانه خود ثبت می‌کند. 

تنوع بی‌پایان عکس‌هایی که بارها و بارها از سوی عکاسان مختلف با موضوعی نسبتا مشابه ثبت شده است، نه وابسته به موضوع واحد یا مشابهی که در غالب موارد یکسان بوده است، که به شکل تأمل برانگیزی وابسته به باورها، اندیشه‌ها و احساسات لطیف عکاسانی است که به ثبت عکس‌های این‌چنینی روی آورده‌اند. به دیگر سخن، عکاس زیارتی را نمی‌توان یک مستندنگار صرف به شمار آورد. بگذارید صریح‌تر بگوییم، هر مستندنگاری، با هر میزان توان و مهارت را نمی‌توان به ثبت عکس‌های زیارتی گمارد و نتیجه‌ای کاملاً موفق را انتظار کشید. مستندنگاری موفق، به مطالعات عمیق جامعه شناسانه و اطلاع کامل از فرآیندها و باورهای فرهنگی، اجتماعی و مذهبی نیازمند است. بررسی بیشتر عکاسی ژورنالیستی از یک جامعه ناآشنا، موضوع را با صراحت بیشتری روشن خواهد کرد. فتوژورنالیست‌ موفق، هرگز پیش از کسب اطلاعات لازم در زمینه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی جامعه هدف، به عکاسی از آن جامعه نمی‌پردازد. نفس عکس گرفتن البته دراین شرایط ناممکن نیست اما نتیجه، بی‌شک عکس‌هایی تمرین شده، سفارشی و عاری از محتوای قابل تامل خواهد بود. 

mahmoud_bazdar
عکس از: محمود بازدار


آیین، باور، پیشینه.
رفتار‌های آیینی، ریشه در باورهای ملی، مذهبی و دینی دارد. گرچه بخش قابل تأملی از هنرمندانی که تاکنون شاهد ارائه آثار مستند دینی، زیارتی از سوی ایشان بوده‌ایم، هم‌آئینان، هم‌مذهبان و هم‌مسلکانی بوده‌اند که به قدر نیاز از نفس دین، آئین و رفتار آئینی "زیارت" می‌دانسته‌اند، و درنهایت خوشبختی، توانایی رهسپار کردن قلب رقیق خویش با زائرینی که موضوعات عکاسی ایشان را تشکیل می‌داده‌اند را داشته‌اند، اما هنوز هم عکس‌های زیارتی کیفیتی کامل، مطلق و بدون نقص نیافته‌اند.

این ادعا ممکن است در مواجهه‌ای سهل‌انگارانه و متعصبانه تا اندازه‌ای غیرمنطقی، نادرست و حتی ناآگاهانه جلوه کند، اما مطالعه بیشتر در باب آیین‌های اجتماعی، باورهای دینی و آیینی و بیش از همه ریشه‌های شکل گیری این آیین‌ها می‌تواند جای خالی تصاویری با موضوع توضیح و توصیف عمیق‌تر این آیین‌ها و مطالعه تصویری این باورهای آیینی بر پایه دانش تاریخی، جامعه شناسی و فلسفی را نمایان سازد. 

غالب هنرمندان ایرانی، ونوس، آفرودیت، زئوس و ایلیاد را با ذکر کاملی از ویژگی‌های اسطوره‌شناسانه این نام‌ها و سایر نام‌های اساطیر یونانی و غیر ایرانی می‌شناسند. کم نیستند آثار هنرمندان برجسته‌ای که فرهنگ اسطوره‌ای غیر ایرانی را در قالب اشکال مختلف هنری به تصویر کشیده‌اند یا از نمادها، نشانه‌ها و مفاهیم صریح و ضمنی مرتبط با آن در آثار عکاسانه خویش بهره جسته‌اند. اما صرف‌نظر از یکی دو مورد انگشت شمار که تنها اشاره‌ای به ویژگی‌های هنری ایرانی و اسلامی داشته‌اند، چند هنرمند عکاس ایرانی را می‌شناسیم که آئین‌ها و باورهای آئینی کهن ایران زمین را بشناسد و در گوشه‌ای از آثار خویش به آن‌ها پرداخته باشد. چند نفر نام‌ها و مفاهیمی چون مهر، میترا، مهرپرستی و مانند آن را که ریشه غالب رفتارهای آئینی ایرانیان امروز را دربر دارند می‌شناسند؟ جز این‌که با شنیدن این نام‌ها به هراس افتیم و چو بید بر سر ایمان خویش بلرزیم، چقدر نقش عناصری چون آتش را در باورهای ملی، فرهنگی و حتی دینی خویش خوانده‌ایم و دانسته‌ایم؟ از آتشی که ابراهیم را در گلستان نشانید تا آتشی که سیاوش را از تهمت رهانید و سوگواره‌هایی که ریشه در سوگ سیاوش و مانند آن دارد و امروزه نیز شیوه غیرقابل تغییر ایرانیان در بازگویی احساسات پاک انسانی و مذهبی است. چند نفر از عکاسان ما به پیشینه کهن هنر قهوه‌خانه‌ای، پرده‌خوانی و ابعاد شگرف حماسی و آئینی آن پرداخته‌اند؟ نگارگری ایرانی و ابعاد بی‌پایانش چقدر در عکس‌های امروز من و ما نقش دارند. نماد‌ها و نشانه‌های فراوان کدام هنر و آئین کهن چنان که باید و شاید در عکاسی آئینی امروز ایران حضور فعال و موثر دارند؟  

پرسش این‌جا است: عکس‌های زیارتی تا چه اندازه در بازنمایی ویژگی‌های اینچنینی پیش رفته‌اند؟ و چه تعداد از عکس‌های زیارتی ارائه شده تا امروز، تنها نگاهی سطحی، ساده‌انگارانه و ترکیب‌بندی‌های شکیل و زیبا اما عاری از محتوی بوده‌اند که با تهییج پیشینه ذهنی و غیرت مذهبی مولفین و مخاطبین ستوده و دیده شده‌اند؟ و پرسشی روشنگرتر: آن‌چه تا امروز ارائه شده است، تا چه اندازه قابلیت انتقال ویژگی‌های این آئین‌های شگرف و عمیق به مخاطبانی بدون اطلاع از فرهنگ ایرانی اسلامی و بدون دارا بودن پیشینه ذهنی و تجربی مشابه را دارا هستند؟ 

Ehsan_Ghanbari_fard
عکس از: احسان قنبری فرد

لحظه قطعی
لجظه قطعی کارتیه برسون، مفهومی است که بسیار نادرست فهمیده شده است. جدا از این اصطلاح که ناشر آمریکایی او برای بهبود ترجمه تحت‌الفظی عنوان پورت‌فولیوی برسون به‌کار برد، خود برسون بارها و بارها این مفهوم را " لحظه روانی" نامید. لحظه قطعی نمایش اوج یک حرکت یا یک رویداد نیست. 

" لحظه قطعی" به این معنا است که در هر موقعیت گرفتن عکس، تنها یک لحظه وجود دارد که در آن لحظه تمام عناصر ترکیب بندی و حسی درون عکس در قدرتمندترین حالت خود با هم منطبق می‌شوند. برای شکل گیری لحظه قطعی وجود سه عامل ضروری است: 
1- پیش‌انگاری هدفمند در ذهن عکاس. مفهومی که به شکل یک دغدغه، ذهن عکاس را درگیر کند و او را تا سرحد اقدام برای بازنمایی آن مفهوم پیش برد.
2- مصداق بیرونی، عکاس در جست و جوی عکاسانه خود، مصداق کامل اندیشه یا دغدغه خویش را در جهان واقعیت بیابد و به ثبت آن اقدام کند. 
3- عوامل ترکیب بندی و تکنیکی، وجه پایانی و تمام کننده شکل‌گیری لحظه قطعی، انطباق عناصر متحرک دنیای واقعی در قدرتمندترین حالت ممکن و ثبت عکس با رعایت کامل اصول تکنیکی و صحیح عکاسی است. اصولی که در خدمت بیان معنا برگزیده و اجرا شده‌اند. در توصیفی ساده‌تر می‌توان گفت، عکاس باید در زمان درست، در مکان درست ایستاده باشد. 

Jalal_Shams_Azaran_2
عکس از: جلال شمس‌آذران


عکس زیارتی، لحظه قطعی، حلقه مفقوده.
عکس‌های زیارتی را بیش از سایر گونه‌های عکاسی مستند می‌توان مصداق لحظه قطعی دانست. ملاحت بیان هنرمندان این آثار و پشتوانه عظیم و عمیق احساسی همراه شده با این عکس‌ها گواهی بر این مدعا است. عکاسان مختلف از منظر ذهنی منحصر به خویشتن به آئین زیارت می‌نگرند و آن‌گاه که رخدادهای جهان واقع را منطبق با غلیانات شگرف و عمیق حسی و مذهبی خویش درمی‌یابند، به ثبت عکس‌های زیارتی اقدام می‌کنند.

مطالعه عکس‌های مختلف ارائه شده و مولفین این عکس‌ها به سادگی مخاطب را در درک این نکته یاری و همراهی خواهد کرد. دغدغه و اشتیاق، فراوان است، تلاش و حضور و پویایی نیز اندک نیست. مصداق این دغدغه‌های ستودنی نیز مدام در حال روی دادن و به وقوع پیوستن است. در اجرای شیوه‌های فنی و تکنیکی نیز سطحی به غایت آرمانی و قابل اعتنا در پیش رو است. آن‌چه هم اینک ثبت و ارائه می‌شود، مصداق کاملی است از لجظه‌های قاطعی که باید ماندگار شوند. 

تمام آن‌چه این نگاشته و نگارنده‌اش در تلاشند منتقل کنند، تمنایی آرمانی است از مولفین به غایت عزیز عکس‌های زیارتی برای هرچه بیشتر ساختن و پرداختن و پروردن اندیشه‌هایی که پر باشند از دانش ارزشمند و مقدس دینی، آیینی، تاریخی و ایرانی. مطالعه هر چه بیشتر در جزئیات شگرف، شگفت‌آور و بسیار ارزشمند باورها، آئین‌ها و پیشینه‌ فرهنگی ایران عزیز، نه تنها گشایشگر درهای فراوانی از این گنجینه عظیم برای مخاطبان جهانی است، که حلقه مفقوده بسیاری از گونه‌های هنری و به‌ویژه منبع سرشار تغذیه ذهن‌های جست و جوگر عکاسان دغدغه‌مند و شایسته و هدفمند خواهد بود. 

حلقه‌ مفقوده‌ای که قادر است عکس‌های زیارتی را با پشتوانه عظیم دانش فراوان از ماهیت و ریشه‌های شکل‌گیری این باورها همراه سازد، گنجینه‌ای عظیم از نمادها و نشانه‌ها را در دسترس عکاسان علاقمند قرار دهد و دغدغه‌ها و اندیشه‌هایی ناب، تازه و ارزنده بیافریند تا عکس‌های زیارتی، با پشتوانه عظیم فرهنگی و آئینی جای تقلیدهای آگاهانه یا ناآگاهانه در شیوه‌های دیگر عکاسی را پرکند و به گوهر ارزنده و منحصر به‌فرد عکاسی ایران بدل گردد. 


منبع : سایت احسان قنبری فرد

مقاله ای در باب فیلم تا سنسور

هیجان و لذت دیدن عکس در همان لحظه که گرفته مى شود، رمز نفوذ دوربین عکاسى دیجیتال در بین مردم است؛ هر چند که نقش هزینه کم، قابلیت اصلاح اشتباه با تکرار، امکان ویرایش سریع و آسان و قابلیت ارسال آسان عکس هاى دیجیتال را نباید نادیده گرفت.

 

picu-az-film-ta-sensor

 

 

اما واقعاً یک دوربین عکاسى دیجیتال چیست و چگونه توانسته است در ظرف مدت کوتاهى اینچنین در میان طیف گسترده اى از عکاسان حرفه اى گرفته تا کاربران خانگى گسترش یابد؟

دوربین عکاسى دیجیتال یک دوربین عکاسى معمولى است که در آن یک سنسور نورى پیچیده جاى فیلم عکاسى را گرفته است. نور (که با باز و بسته شدن پرده شاتر در دوربین هاى اپتیکال به سطح حساس به نور فیلم مى تابید و باعث نقش بستن تصویر بر روى فیلم مى شد) در دوربین هاى دیجیتال روى سنسور نورى تابیده مى شود. این سنسور نورى پیچیده، یک شبکه از سنسور هاى نورى ریزتر است که هر نقطه از آن وظیفه ثبت نور و رنگ یکى از نقاط تصویر را بر عهده دارد. نورهاى رسیده به سنسورها در قالب سیگنال هاى الکتریکى به اطلاعات دیجیتال تبدیل مى شوند و در انتها این اطلاعات به صورت یک فایل تصویرى روى حافظه دوربین ذخیره میشوند.

picu-4447

 

 

تاریخچه دوربین هاى عکاسى دیجیتال به زمانى باز مى گردد که اولین سنسورهاى ثبت تصاویر ابداع شد. سال ۱۹۵۱ اولین سنسور ثبت دیجیتال تصاویر در یک دستگاه ضبط ویدیویى بکار رفت. استفاده از کامپیوتر در آن زمان هنوز رایج نشده بود و این دوربین ضبط ویدیویى، تصاویر را روى نوار ذخیره مى کرد.

در طول دهه ۶۰ میلادى، ناسا اولین تلاش ها براى استفاده از سنسورهاى دیجیتال (به جاى آنالوگ) را براى ثبت تصاویر سطح ماه آغاز کرد و با گسترش کامپیوتر، براى پردازش و بهبود تصاویر دریافتى، از کامپیوتر بهره جست. استفاده دیگر ثبت دیجیتالى تصاویر در آن زمان ماهواره هاى جاسوسى بودند و تلاش در جهت گسترش این شاخه، دانش ثبت تصاویر دیجیتالى را تا حد زیادى گسترش بخشید.

اختراع اولین «دوربین بدون فیلم» در سال ۱۹۷۲ به نام کمپانى تگزاس اینسترومنت ثبت شده است. در آگوست ۱۹۸۱ «مپانى سونى اولین نمونه تجارى دوربین هاى عکاسى دیجیتال را با نام Sony Mavica وارد بازار نمود. این دوربین تصاویر را روى یک مینى دیسک ذخیره مى کرد و این مینى دیسک از طریق یک دیسکخوان ویدیویى ویژه به تلویزیون و پرینتر متصل مى شد. اگرچه نمیتوان Sony Mavica را یک دوربین عکاسى دیجیتال نامید، اما در واقع این دوربین آغازگر نهضت دوربین هاى دیجیتال عکاسى بود.

در اواسط دهه ۷۰ میلادى کمپانى کداک چندین نمونه سنسور حالت جامد ابداع کرد که قادر بودند نور را مستقیماًِ به تصاویر دیجیتال تبدیل کنند و در سال ۱۹۸۶ محققین این کمپانى اولین دوربین دیجیتال عکاسى با وضوح ۱.۴ میلیون پیکسل را ابداع کردند. تصاویر دیجیتال حاصل از این دوربین در ابعاد ۱۸*۱۳ سانتیمتر با کیفیت ۱۹۰DPI قابل چاپ بود. یک سال بعد کداک هفت محصول متنوع براى ثبت، ذخیره، ویرایش و انتقال تصاویر دیجیتالى وارد بازار نمود.

فتو سى دى نیز اولین بار در سال ۱۹۹۰ توسط کداک به دنیا معرفى شد. این ابداع مصادف بود با پیشنهاد ارایه اولین سیستم استاندارد براى توصیف رنگ در کامپیوتر توسط این کمپانى. کداک یک سال بعد اولین دوربین حرفه اى عکاسى دیجیتال را از مونتاژ یک سنسور ۱.۳ مگاپیکسلى روى یک دوربین اپتیکال Nikon F-۳ تولید کرد.

 

picu-index

 

 

 

Apple QuickTake100 و Kodak DC40 و Casio QV-11 و Sony Cyber-Shot Digital Still Camera اولین دوربین هاى دیجیتال با قابلیت اتصال به کامپیوترهاى خانگى از طریق درگاه سریال بودند که در فاصله سالهاى ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ وارد بازار شدند.اگرچه سهم بزرگى از توسعه فناورى عکاسى دیجیتال متعلق به کداک است، اما نباید فراموش کرد که مایکروسافت و کینکو نیز با همکارى کداک نقش مهمى در توسعه نرم افزارهاى مورد نیاز براى ویرایش عکسها، تولید فتوسى دى و ذخیره اسناد تصویرى ایفا کردند. در این میان نباید نقش آى بى ام را به عنوان مبتکر اولین شبکه تبادل تصویر اینترنتى و هیولت پکارد را به عنوان اولین سازنده پرینترهاى جوهرافشان نادیده گرفت.اکنون، با توسعه فناورى عکاسى دیجیتال، وجود کامپیوتر در دسترس عموم و گسترش شبکه اینترنت، دوربین هاى عکاسى دیجیتال در همه جا حضور دارند و لحظه لحظه هاى زندگى ما را ثبت مى کنند.


منبع : http://picu.ir