عکس و عکاسی

از عکاسی...

عکس و عکاسی

از عکاسی...

عکاسی فاین آرت و اینستاگرام

عکاسی فاین آرت و اینستاگرام

daniel_waldron

Daniel Waldron, 2013 

 -

شاید در ابتدا  نتوان برای عکاسی فاین آرت و اینستاگرام نقطه مشترکی تصور کرد اما تاریخ عکاسی ثابت کرده است که خیلی‌ بحث‌ها که در ابتدا دافعه ایجاد می‌کردند بتدریج با‌گذشت زمان و اصلاحاتی که در آن‌ها ایجاد شد، دیگر به طور مطلق قابل رد کردن نبودند.

هر چند اینستاگرام در ابتدا برای منظور مشخصی ابداع شد و به خاطر همان نیاز نیز گسترش یافت، اما بسیاری از عکاسان خود را به این چارچوب اولیه محدود نکردند و از دو جهت تغییرات و اصلاحاتی در آن ایجاد کردند که نزد مخاطب خاص، این رویکردهای جدید مورد پذیرش واقع شده و حتی مورد استقبال قرار گرفتند.

- وجه اولیه این رویکرد جدید، نوع برخورد برخی از عکاسان با این ابزار بود. برخورد ساده انگارانه برای این دسته از عکاسان، تبدیل به استفاده جدی از این ابزار شد. این «جدی» بودن خود را به صورت نوع عکسهایی که این‌ها می‌گرفتند، نشان داده شد. بدون نیاز به سخنرانی و کارگاه، وقتی مخاطب خاص می‌دید که برخی از عکاسان چه عکس‌هایی با موبایل‌های خود می‌گرفتند، نوعی شوک را تجربه کردند: عکس هایی دقیق که با تفکر تهیه می‌شدند و با دقت پردازش شده و در محیط اینستاگرام قرار می‌گرفت. یعنی همان فاکتورهایی که از فاین‌آرت انتظار می‌رود. بسیاری از این عکاسان، پروژه‌های دقیق و قابل توجهی را با همان دوربین موبایل ثبت کردند و با دقت و ریزبینی، در معرض دید مخاطبین خود قرار دادند.

وجه دوم این تغییر رویکرد، در پتانسیل این ابزار بود که در دست هنرمند آشنا و حرفه‌ای، تبدیل به آثار جدی شد. به عبارت بهتر، ویژگی‌های خاص عکاسی با موبایل باعث شد همان هنرمندانی که قبلاً با دوربینهای عکاسی، پروژه‌های جدی عکاسی را ارائه می‌کردند، موفق به تولید آثاری شوند که قبلاً تهیه نکرده بودند. این وجه دوم، ابتدا برای خودِ عکاسان شوک آور بود و در مرتبه بعد برای مخاطبین. همان دید و همان تفکر دقیق این بار به صورت عکس‌های جدیدی جلوه گر می‌شد که قبلاً در آثار حتی عکاسان مشهور دیده نشده بود.

شاید مساله دیگری که بحث فاین آرت را به فضای اینستاگرام نزدیک کرد، پیشرفتهای فنی موبایلها بود. یعنی علاوه بر اینکه کیفیت عکس‌ها برای نمایش در صفحه کوچک اینستاگرام بهتر شد، این امکان فراهم شد که بتوان از این عکس‌ها، چاپ‌های قابل قبول تهیه کرد. جنبه دیگری که در بحث فاین آرت مهم و حتی الزامی است.

در پایان لازم است به جنبه مهم دیگری از فاین آرت و ارتباطش با اینستاگرام اشاره کنم و آن، بحث برندینگ و مارکتینگ است. که اتفاقاً رفع این دو نیاز فاین آرت نیز در اینستاگرام به روشی غیرقابل تصور، ممکن است سهل‌تر گردد. اینکه هنرمند نشان دهد کیست (برندینگ) و چه کارهایی برای ارائه دارد (مارکتینگ) می‌تواند به صورت تقریباً رایگان در این فضا انجام گردد.

در نهایت، تاریخ عکاسی نشان داده است، که بسیاری از پدیده‌ها در ابتدا با مقاومت برخی از سرآمدان آن مواجه می‌شد. ولی در نهایت زمان و پیشرفتها به گونه‌ای عجیب، خیلی از بحث‌های اساسی را تغییر داد و حتی باعث ایجاد رویکردها و جریانهای جدید در عکاسی شد.

منبع: nema.akkasee.com

چگونه از چند عکس یک عکس پانوراما بسازیم

چیز جدیدی در مورد عکس های پانوراما یا سراسرنما (Panorama) وجود ندارد، تنها می توان گفت که از همیشه آسان تر است. در این مطلب آموزشی قصد داریم که به نکات مقدماتی عکاسی پانوراما نگاهی انداخته و به شما آموزش دهیم چگونه از صحنه ای که می خواهید عکاسی کنید و بیان راهی ساده که این عکس ها را به هم وصل کرده و یک عکس پانوراما داشته باشید.

 

picu-Panoramic_photography_tips_DCM142-lenzak.shoot_dslr.main_

 

 

امروزه عکاسی پانوراما با کیفیت برای همه ممکن است. با یک دوربین DSLR یا حتی یک دوربین کامپکت معمولی، تنها کافیست که قوانین ابتدایی را رعایت کنید.

در تعداد عکس ها برای ایجاد یک پانوراما محدودیتی وجود ندارد و مجبور نیستید خودتان را تنها به عکاسی از یک بخش منظره محدود کنید. تا زمانی که عکس ها روی هم می افتند یا همپوشانی – overlap دارند، می توانید عکس خود را با دو یا سه ردیف عکس بسازید.

نکته طلایی در عکاسی پانوراما این است که تمامی عکس ها را با یک تنظیمات بگیرید. پس باید چیز ها را به صورت دستی انجام دهید و با نورسنجی دستی (Manual metering) آشنا باشید.

همچنین باید تعادل رنگ سفید (White balance) را دستی تنظیم کنید (اگر با فرمت Raw عکاسی می کنید، بعدا هم می توانید آن ها را یکدست کنید). از لنز های زاویه عریض خودداری کنید، چراکه مشکلاتی را از قبیل تغییر شکل دادن اعمال می کنند که در نرم افزار هم قابل درست کردن نیست.

فاصله کانونی بین ۳۵ تا ۸۰ میلیمتر معمولا جواب می دهد. در حالی که سه پایه ضروری نیست، به شما کمک می کند تا عکس هایتان را بهتر کادربندی کنید.

 

 

picu-Panoramic_photography_tips_DCM142-lenzak.shoot_dslr.step1_

۱
همه چیز را یکدست کنید

از حالت دستی (Manual mode) استفاده کنید تا مطمئن شوید که نوردهی در تمام عکس ها یکسان است. اگر نورسنجی ها فرق داشتند، تنظیمات را میانه در نظر بگیرید. یک عکس تست بگیرید و نگاهی به هیستوگرام بیاندازید. تعادل رنگ سفید (WB) را ۵۶۰۰k تنظیم کرده و حالت فوکوس دستی را انتخاب کنید.

 

 

picu-Panoramic_photography_tips_DCM142-lenzak.shoot_dslr.step2_01_NEW

 

۲
عکس ها را با همپوشانی زیاد بگیرید

همانطور که دوربین روی سه پایه قرار دارد، اولین عکس را از سمت چپ بگیرید و عکاسی را با همپوشانی ۳۰ درصد ادامه دهید و دوباره فوکوس نکنید. اگر لازم است از بالا و پایین هم عکس های بیشتری بگیرید تا از هرآنچه که در عکس خود می خواهید عکاسی کرده باشید.

 

 

picu-Panoramic_photography_tips_DCM142-lenzak.shoot_dslr.step3_
۳
عکس ها را به هم بدوزید

عکس های RAW را به نرم افزار مورد نظر وارد کنید تا تنظیمات مشابه لازم را روی آن ها اعمال کنید. پس از ویرایش عکس ها، فایل های نهایی را به نرم افزار های ساخت پانوراما از قبیل Photomerge، PTGui یا Hugin وارد نمایید و از آن ها یک پانوراما بسازید.

 

 

picu-Panoramic_photography_tips_DCM142-lenzak.shoot_dslr.step4_

 

۴
پانورامای خود را ذخیره کنید

نرم افزار ساخت پانوراما به صورت اتوماتیک یک عکس ترکیب شده نهایی تولید کرده که نیاز است آن را برش یا کراپ کنید (cropping) تا قسمت های خالی را حذف نمایید. بعد از ذخیره عکس پانوراما، کنتراست و اشباع رنگ آن را در فوتوشاپ تنظیم کنید.


منبع : PICU.IR

مقاله ای در باب فیلم تا سنسور

هیجان و لذت دیدن عکس در همان لحظه که گرفته مى شود، رمز نفوذ دوربین عکاسى دیجیتال در بین مردم است؛ هر چند که نقش هزینه کم، قابلیت اصلاح اشتباه با تکرار، امکان ویرایش سریع و آسان و قابلیت ارسال آسان عکس هاى دیجیتال را نباید نادیده گرفت.

 

picu-az-film-ta-sensor

 

 

اما واقعاً یک دوربین عکاسى دیجیتال چیست و چگونه توانسته است در ظرف مدت کوتاهى اینچنین در میان طیف گسترده اى از عکاسان حرفه اى گرفته تا کاربران خانگى گسترش یابد؟

دوربین عکاسى دیجیتال یک دوربین عکاسى معمولى است که در آن یک سنسور نورى پیچیده جاى فیلم عکاسى را گرفته است. نور (که با باز و بسته شدن پرده شاتر در دوربین هاى اپتیکال به سطح حساس به نور فیلم مى تابید و باعث نقش بستن تصویر بر روى فیلم مى شد) در دوربین هاى دیجیتال روى سنسور نورى تابیده مى شود. این سنسور نورى پیچیده، یک شبکه از سنسور هاى نورى ریزتر است که هر نقطه از آن وظیفه ثبت نور و رنگ یکى از نقاط تصویر را بر عهده دارد. نورهاى رسیده به سنسورها در قالب سیگنال هاى الکتریکى به اطلاعات دیجیتال تبدیل مى شوند و در انتها این اطلاعات به صورت یک فایل تصویرى روى حافظه دوربین ذخیره میشوند.

picu-4447

 

 

تاریخچه دوربین هاى عکاسى دیجیتال به زمانى باز مى گردد که اولین سنسورهاى ثبت تصاویر ابداع شد. سال ۱۹۵۱ اولین سنسور ثبت دیجیتال تصاویر در یک دستگاه ضبط ویدیویى بکار رفت. استفاده از کامپیوتر در آن زمان هنوز رایج نشده بود و این دوربین ضبط ویدیویى، تصاویر را روى نوار ذخیره مى کرد.

در طول دهه ۶۰ میلادى، ناسا اولین تلاش ها براى استفاده از سنسورهاى دیجیتال (به جاى آنالوگ) را براى ثبت تصاویر سطح ماه آغاز کرد و با گسترش کامپیوتر، براى پردازش و بهبود تصاویر دریافتى، از کامپیوتر بهره جست. استفاده دیگر ثبت دیجیتالى تصاویر در آن زمان ماهواره هاى جاسوسى بودند و تلاش در جهت گسترش این شاخه، دانش ثبت تصاویر دیجیتالى را تا حد زیادى گسترش بخشید.

اختراع اولین «دوربین بدون فیلم» در سال ۱۹۷۲ به نام کمپانى تگزاس اینسترومنت ثبت شده است. در آگوست ۱۹۸۱ «مپانى سونى اولین نمونه تجارى دوربین هاى عکاسى دیجیتال را با نام Sony Mavica وارد بازار نمود. این دوربین تصاویر را روى یک مینى دیسک ذخیره مى کرد و این مینى دیسک از طریق یک دیسکخوان ویدیویى ویژه به تلویزیون و پرینتر متصل مى شد. اگرچه نمیتوان Sony Mavica را یک دوربین عکاسى دیجیتال نامید، اما در واقع این دوربین آغازگر نهضت دوربین هاى دیجیتال عکاسى بود.

در اواسط دهه ۷۰ میلادى کمپانى کداک چندین نمونه سنسور حالت جامد ابداع کرد که قادر بودند نور را مستقیماًِ به تصاویر دیجیتال تبدیل کنند و در سال ۱۹۸۶ محققین این کمپانى اولین دوربین دیجیتال عکاسى با وضوح ۱.۴ میلیون پیکسل را ابداع کردند. تصاویر دیجیتال حاصل از این دوربین در ابعاد ۱۸*۱۳ سانتیمتر با کیفیت ۱۹۰DPI قابل چاپ بود. یک سال بعد کداک هفت محصول متنوع براى ثبت، ذخیره، ویرایش و انتقال تصاویر دیجیتالى وارد بازار نمود.

فتو سى دى نیز اولین بار در سال ۱۹۹۰ توسط کداک به دنیا معرفى شد. این ابداع مصادف بود با پیشنهاد ارایه اولین سیستم استاندارد براى توصیف رنگ در کامپیوتر توسط این کمپانى. کداک یک سال بعد اولین دوربین حرفه اى عکاسى دیجیتال را از مونتاژ یک سنسور ۱.۳ مگاپیکسلى روى یک دوربین اپتیکال Nikon F-۳ تولید کرد.

 

picu-index

 

 

 

Apple QuickTake100 و Kodak DC40 و Casio QV-11 و Sony Cyber-Shot Digital Still Camera اولین دوربین هاى دیجیتال با قابلیت اتصال به کامپیوترهاى خانگى از طریق درگاه سریال بودند که در فاصله سالهاى ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ وارد بازار شدند.اگرچه سهم بزرگى از توسعه فناورى عکاسى دیجیتال متعلق به کداک است، اما نباید فراموش کرد که مایکروسافت و کینکو نیز با همکارى کداک نقش مهمى در توسعه نرم افزارهاى مورد نیاز براى ویرایش عکسها، تولید فتوسى دى و ذخیره اسناد تصویرى ایفا کردند. در این میان نباید نقش آى بى ام را به عنوان مبتکر اولین شبکه تبادل تصویر اینترنتى و هیولت پکارد را به عنوان اولین سازنده پرینترهاى جوهرافشان نادیده گرفت.اکنون، با توسعه فناورى عکاسى دیجیتال، وجود کامپیوتر در دسترس عموم و گسترش شبکه اینترنت، دوربین هاى عکاسى دیجیتال در همه جا حضور دارند و لحظه لحظه هاى زندگى ما را ثبت مى کنند.


منبع : http://picu.ir

آشنایی با دوربین، لنز و همه چیز درباره عکاسی دیجیتال

اگر به تازگی یک دوربین دیجیتال حرفه ای یا همان SLR خریداری کرده و امکانات مختلف آن شما را گیج کرده، و درگیر فهمیدن تمام اصطلاحات فنی که در صنف عکاسان معمول است شده اید، پیشنهاد می کنیم نگاهی به مقاله حاضر که شامل اصول اولیه عکاسی، آشنایی با طرز کار دوربین دیجیتال، و راهنمای گرفتن عکس های بهتر به کمک نکات فوق است بیاندازید.


همه چیز در علم عکاسی بر پایه علم اپتیک است- علمی که به بررسی رفتار نور وقتی که دچار شکست، خم شدن، و به دام افتادن توسط مواد حساس به نور مانند فیلم عکاسی یا  سنسورهای نوری در دوربین های دیجیتال مدرن می شود می پردازد. پس بهتر است با  اصول طرز کار هر دوربین عکاسی آشنا شوید تا بتوانید مهارت عکاسی خود را بهبود ببخشید، چه از یک دوربین فوق حرفه ای و گرانقیمت SLR استفاده کنید و چه از دوربین تلفن همراه خود.

دوربین عکاسی واقعا چیست؟


حدودا بین سال های ۴۰۰ تا ۳۰۰ قبل از میلاد، فیلسوفان باستانی تمدن هایی که در آن علم و دانش پیشرفته تر از بقیه جهان بود (مانند چین و یونان) اولین تجربه عکاسی با طراحی وسایل ابتدایی (با نام obscura) برای ایجاد تصاویر را بدست آوردند. ایده این کار بسیار ساده بود:  ایجاد یک اتاقک کاملا تاریک که تنها یک باریکه نور به آن از طریق یک سوراخ در دیوار وارد می شد و در روبرو به یک صفحه تخت می تابید. نور به خط مستقیم می تابید (این اتاق تاریک این مسئله را اثبات می کرد.) ،بنابراین از سوراخ کوچک می گذشت ، و یک تصویر بر روی صفحه تخت در طرف دیگر ایجاد می کرد همانند تصویر فوق. نتیجه نسخه وارونه ای از اشیائی بود که در طرف مقابل صفحه دارای سوراخ در معرض نور گذاشته شده بودند. یک معجزه باور نکردنی ، و کشف علمی شگفت انگیز برای مردمی که بیش از یک هزاره قبل از “قرون وسطی” زندگی می کردند.



برای درک دوربین های دوران مدرن، ما می توانیم با همان تاریک خانه شروع کنیم، چند هزاره به جلو بیاییم، و شروع به صحبت در مورد اولین دوربین های روزنه ای کنیم. این دوربین ها از همان اصل ساده “حرکت به خط مستقیم” نور ، و ایجاد تصویر از شی روی سطح ماده حساس به نور – که دارای سطح واکنش شیمیایی دهنده در هنگام تابش نور می باشد- استفاده می کنند. بنابراین ایده پایه ای و اساسی هر دوربینی جمع آوری نور ، و ثبت آن روی نوعی ماده حساس به نور است که در دوربین های قدیمی تر آن را به عنوان فیلم عکاسی می شناختیم، و در دوربین های دیجیتال این وظیفه بر عهده سنسورهای حساس به نور است.

آیا هیچ چیزی سریعتر از نور حرکت می کند؟



سوال مطرح شده در بالا سوالی فنی است و به سادگی نمی توان به آن پاسخ داد. ما از علم فیزیک می دانیم که سرعت نور در خلاء ثابت است ، حد نهایی سرعت که گذشتن از آن غیرممکن است. با این حال، نور، نسبت به ذرات دیگر، مانند نوترینوها که با همین سرعت منتشر می شوند دارای خاصیت جالبی است. بدان معنا که نور در هنگام گذشتن از محیط های مختلف دچار تغییر در سرعت انتشار، خم شدن و یا شکست، و تغییر در خواص می شود. “سرعت نور” هنگام گریز از مرکز ثقل یک ستاره به طرز قابل ملاحظه ای در مقایسه با نوترینوها کندتر است. گریز نور از نیروی جاذبه هسته یک ستاره ممکن است هزاران سال طول بکشد، در حالی که نوترینوهای ایجاد شده توسط ستاره در این مورد تحت تاثیر جاذبه قرار نگرفته و از میان چگال ترین ماده نیز با همان سرعت ۱۸۶۲۸۲ مایل در ثانیه گذر می کنند، به طوری که به سختی می توان باور کرد که چنین امری رخ داده. شما ممکن است بپرسید” همه این اطلاعات خوب و مفید است، اما برای عکاسی دانستن این اطلاعات به چه کار می آید؟”



این ویژگی نور یعنی واکنش مختلف در محیط های متفاوت به ما اجازه می دهد تا نور را خم کرده ، یا بشکنیم، و آن را با استفاده از لنزهای عکاسی مدرن بر نقطه ای خاص متمرکز کنیم (فوکوس). این طرح پایه در طی دهه های گذشته تا به امروز تغییر نکرده و همان اصول اساسی از زمانی که اولین لنز اختراع شد تا به امروز مورد استفاده قرار می گیرد.

فاصله کانونی و فوکوس


در حالی که لنز دوربینهای عکاسی طی سالیان اخیر پیشرفته تر و پیشرفته تر شده اند، یک لنز در واقع شی ساده ای متشکل از یک یا چند عدسی است که نور را شکسته و آن را مستقیم به سوی صفحه تصویر در سمت پشتی دوربین هدایت می کند. بسته به اینکه شیشه لنز چگونه شکل گرفته باشد، مقدار فاصله لازم برای تقاطع دو خط نور و همگرایی روی صفحه تصویر متفاوت است. این فاصله که به فاصله کانونی موسوم است در لنزهای مدرن به میلی متر اندازه گیری می شود و اشاره به مقدار فاصله بین لنز و نقطه همگرایی روی صفحه تصویر دارد.

فاصله کانونی همچنین تاثیر مستقیمی روی نوع عکسی دارد که دوربین می تواند بگیرد. به عنوان مثال  هر چه فاصله کانونی کمتر باشد به عکاس اجازه عکاسی از میدان وسیع تری را می دهد (مانند لنز واید یا دید وسیع)، در حالی که فاصله کانونی بسیار زیاد (مثلا ، لنز تله) منطقه تصویربرداری شما را به میزان بسیار کوچکتری محدود می کند.

به طور کلی سه نوع لنز SLR استاندارد برای عکاسی وجود دارد. این  لنزها عبارتند از لنز نرمال، لنز زاویه عریض (Wide-angle) ، و لنز تله (Telephoto). هر کدام از این لنزها، فراتر از آنچه قبلا در اینجا مورد بحث قرار گرفت، دارای برخی ملاحظات برای استفاده بهتر و در جای خود می باشند.


لنز واید، زاویه وسیعی معمولا بیش از ۶۰ درجه را پوشش می دهد و برای تمرکز بر روی شی نزدیک به عکاس استفاده می شود. اشیاء در لنزهای واید انگل ممکن است دچار اعوجاج شده، و همچنین به خوبی نتواند فواصل بین اشیاء دور و چشم انداز در فواصل نزدیک تر را نشان دهد.

لنزهای نرمال از آن دسته لنزها هستند که نزدیک ترین تصویر “طبیعی” مشابه آنچه که چشم انسان از یک شی می بیند را ثبت می کنند. زاویه دید کوچکتر از زاویه لنز واید انگل، بدون ایجاد اعوجاج در اشیا ، و برهم زدن فواصل بین اشیاء ، و پرسپکتیو است.

لنزهای ویژه فوکوس: شکل ظاهری این نوع از لنزها را خیلی از شما دیده اید: لنزهای بزرگ و درازی که عکاسان حرفه ای یا هنردوستان به در جلوی دوربین عکاسی خود دارند و  برای بزرگ کردن اجسام در فاصله های بسیار دور یا زوم کردن مورد استفاده قرار می گیرد. این نوع لنزها از کم ترین زاویه دید برخوردار بوده، و اغلب برای ایجاد عمق میدان عکس و عکس هایی که در آن پس زمینه را می خواهیم تار، و پیش زمینه را برجسته کنیم مورد استفاده قرار می گیرد.

بسته به نوع قالب استفاده شده برای عکاسی، فاصله کانونی برای لنز نرمال، واید انگل، و فوکوس تغییر میکند. معمولی ترین دوربین های دیجیتال از قالبی شبیه به دوربین های آنالوگ ۳۵ میلیمتری استفاده می کنند، بنابراین فاصله کانونی دوربین های DSLR مدرن بسیار شبیه به دوربین های فیلمی سالیان گذشته (و برای علاقمندان به عکاسی فیلمی امروز) است.

دیافراگم و سرعت شاتر

از آنجا که ما می دانیم که نور با سرعت مشخصی در فضا سیر می کند، هنگامی که شما قصد عکاسی از یک سوژه را دارید تنها مقدار محدودی از آن وجود دارد ، و تنها کسری از آن از طریق لنز به مواد حساس به نور داخل دوربین راه می یابد. یک عکاس این مقدار نور را توسط دو از ابزار عمده می تواند تنظیم کند: دیافراگم و سرعت شاتر.


دیافراگم یک دوربین بسیار شبیه به مردمک چشم شماست. این جز کم و بیش شبیه یک سوراخ ساده است که در زمان مقتضی باز شده و یا تنگ یا بسته می شود تا اجازه دهد نور بیشتر یا کمتری از طریق لنز به مواد یا سنسور حساس به نور برسد. ناگفته پیداست که صحنه روشن و دارای نور مناسب حداقل نور را نیازمند است، بنابراین دیافراگم را می توان به عدد بزرگی تنظیم کرد تا نور کمتری وارد شود. اما در یک صحنه کم نور یا نیمه تاریک نیاز به نور بیشتری برای رسیدن به سنسورهای عکس در دوربین است، بنابراین تنظیم دیافراگم روی عدد کوچکتر اجازه می دهد نور بیشتری وارد شود. هر یک از تنظیمات، اغلب با اصطلاحاتی نظیر f-number,  f-stop,  یا  stop خوانده می شوند که عملا این تنظیمات اجازه می دهند تا نیمی از مقدار نوری که پیش از این تنظیمات موردنیاز بود برای عکاسی کافی باشد. عمق میدان هم با تنظیمات f-number تغییر می کند، به این صورت که افزایش عمق میدان سبب افزایش عدد دیافراگم به کار رفته در عکاسی می گردد.



علاوه بر تنظیم دیافراگم، مقدار زمانی که شاتر باز باقی می ماند (با نام مستعار، سرعت شاتر) و نور اجازه می یابد در این مدت بر مواد حساس به نور اثر کند را نیز می توان در دوربین های عکاسی تنظیم کرد. نوردهی طولانی تر، به خصوص در شرایطی با نور کم مفید است، اما باز باقی ماندن شاتر برای مدت زمان طولانی می تواند تفاوت بزرگی در عکاسی شما ایجاد کند. کوچک ترین لرزش غیر ارادی دست می تواند به طرز چشمگیری تصاویر شما را  در سرعت های شاتر آهسته تار و بدفرم کند، و نیاز به استفاده از سه پایه یا یک صفحه ثابت و بی حرکت برای تنظیم دوربین در این حالت عکاسی خواهید داشت.


سرعت شاتر و  تنظیم دیافراگم با هم در ارتباطند، بدین معنا که سرعت های آهسته شاتر می تواند تنظیم عدد کوچکتر دیافراگم را جبران کند، و همچنین گشادی دهانه دیافراگم می تواند سرعت شاتر بسیار سریع را جبران کند. هر ترکیبی از این دو فاکتور می تواند نتیجه بسیار متفاوتی را در عکاسی رقم بزند، مانند اینکه نوردهی بسیار زیاد در طی زمان طولانی می تواند یک تصویر بسیار متفاوت نسبت به حالتی ایجاد کند که نوردهی بسیار زیاد در حالت تنظیم بازشدگی زیاد دهانه دیافراگم را اعمال کنیم. نتیجه این ترکیب حاصل از سرعت شاتر و دیافراگم را exposure یا در معرض نور قرار دادن می گویند؛ مقدار کل نوری را که به جز حساس به نور دوربین برخورد می کند خواه سنسور نوری دوربین دیجیتال باشد یا فیلم دوربین عکاسی آنالوگ.

این مقاله توضیح مختصر  و مقدماتی بود در مورد عکاسی و مسلما دنیای عکاسی به این چند خط خلاصه نمی شود و اقیانوس عکاسی بسیار بسیار گسترده تر از این چند قطره است.اگرسوال نظر یا بحثی در مورد گرافیک، عکاسی، یا فتوشاپ دارید می توانید ان را در زیر همین مقاله در بخش نظرات منعکس نمایید تا از راهنمایی ما برخوردار گردید. منتظر مقالات بعدی ما در زمینه عکاسی دیجیتال باشید.


منبع : http://www.gooyait.com